کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 16:4-16 Old Persian Version (OPV)

4. پس به هاجر درآمد و اوحامله شد. و چون دید که حامله است، خاتونش بنظر وی حقیر شد.

5. و سارای به ابرام گفت: «ظلم من بر تو باد! من کنیز خود را به آغوش تو دادم وچون آثار حمل در خود دید، در نظر او حقیرشدم. خداوند در میان من و تو داوری کند.»

6. ابرام به سارای گفت: «اینک کنیز تو بهدست توست، آنچه پسند نظر تو باشد با وی بکن.» پس چون سارای با وی بنای سختی نهاد، او از نزد وی بگریخت.

7. و فرشته خداوند او را نزد چشمه آب دربیابان، یعنی چشمهای که به راه شور است، یافت.

8. و گفت: «ای هاجر کنیز سارای، از کجا آمدی وکجا میروی؟» گفت: «من از حضور خاتون خودسارای گریختهام.»

9. فرشته خداوند به وی گفت: «نزد خاتون خود برگرد و زیر دست او مطیع شو.»

10. و فرشته خداوند به وی گفت: «ذریت تو رابسیار افزون گردانم، به حدی که از کثرت به شماره نیایند.»

11. و فرشته خداوند وی را گفت: «اینک حامله هستی و پسری خواهی زایید، و او را اسماعیل نام خواهی نهاد، زیرا خداوند تظلم تو را شنیده است.

12. و او مردی وحشی خواهدبود، دست وی به ضد هر کس و دست هر کس به ضد او، و پیش روی همه برادران خود ساکن خواهد بود.»

13. و او، نام خداوند را که با وی تکلم کرد، «انت ایل رئی» خواند، زیرا گفت: «آیا اینجانیز به عقب او که مرا میبیند، نگریستم.»

14. از این سبب آن چاه را «بئرلحی رئی» نامیدند، اینک درمیان قادش و بارد است.

15. و هاجر از ابرام پسری زایید، و ابرام پسر خود را که هاجر زایید، اسماعیل نام نهاد.

16. و ابرام هشتاد و شش ساله بود چون هاجر اسماعیل را برای ابرام بزاد.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 16