کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزامیر 55:4-15 Old Persian Version (OPV)

4. دل من در اندرونم پیچ و تاب می کند، و ترسهای موت بر من افتاده است.

5. ترس و لرز به من درآمده است. وحشتی هولناک مرا درگرفته است.

6. و گفتم کاش که مرابالها مثل کبوتر میبود تا پرواز کرده، استراحت مییافتم.

7. هرآینه بجای دور میپریدم، و درصحرا ماوا میگزیدم، سلاه.

8. میشتافتم بسوی پناهگاهی، از باد تند و از طوفان شدید.

9. ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان راتفریق نما زیرا که در شهر ظلم و جنگ دیدهام.

10. روز و شب بر حصارهایش گردش میکنند وشرارت و مشقت در میانش میباشد.

11. فسادهادر میان وی است و جور و حیله از کوچه هایش دور نمی شود.

12. زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والا تحمل میکردم؛ و خصم من نبود که بر من سربلندی مینمود؛ والا خود را از وی پنهان میساختم.

13. بلکه تو بودیای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من!

14. که با یکدیگرمشورت شیرین میکردیم و به خانه خدا در انبوه میخرامیدیم.

15. موت بر ایشان ناگهان آید وزنده بگور فرو روند. زیرا شرارت در مسکن های ایشان و در میان ایشان است.

خوانده شده فصل کامل مزامیر 55