کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزامیر 31:10-21 Old Persian Version (OPV)

10. زیرا که حیاتم از غم و سالهایم ازناله فانی گردیده است. قوتم از گناهم ضعیف واستخوانهایم پوسیده شد.

11. نزد همه دشمنانم عار گردیدهام. خصوص نزد همسایگان خویش وباعث خوف آشنایان شدهام. هرکه مرا بیرون بینداز من میگریزد.

12. مثل مرده از خاطر فراموش شدهام و مانند ظرف تلف شده گردیدهام.

13. زیراکه بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد، زیرا بر من با هم مشورت میکنند و درقصد جانم تفکر مینمایند.

14. و اما من بر تو ای خداوند توکل میدارم و گفتهام خدای من توهستی.

15. وقتهای من در دست تو میباشد. مرا ازدست دشمنانم و جفاکنندگانم خلاصی ده.

16. روی خود را بربنده ات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجاتبخش.

17. ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خواندهام. شریران خجل شوندو در حفره خاموش باشند.

18. لبهای دروغ گوگنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت برعادلان سخن میگوید.

19. زهی عظمت احسان توکه برای ترسندگانت ذخیره کردهای و برای متوکلانت پیش بنی آدم ظاهر ساختهای.

20. ایشان را در پرده روی خود از مکاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمهای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت.

21. متبارک بادخداوند که رحمت عجیب خود را در شهرحصین به من ظاهر کرده است.

خوانده شده فصل کامل مزامیر 31