کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مزامیر 139:7-15 Old Persian Version (OPV)

7. از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجابگریزم؟

8. اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجاهستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک توآنجا هستی!

9. اگر بالهای سحر را بگیرم و دراقصای دریا ساکن شوم،

10. در آنجا نیز دست تومرا رهبری خواهد نمود و دست راست تو مراخواهد گرفت.

11. و گفتم: «یقین تاریکی مرا خواهدپوشانید.» که در حال شب گرداگرد من روشنایی گردید.

12. تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست و شب مثل روز روشن است و تاریکی و روشنایی یکی است.

13. زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا دررحم مادرم نقش بستی.

14. تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مهیب و عجیب ساخته شدهام. کارهای تو عجیب است و جان من این رانیکو میداند.

15. استخوانهایم از تو پنهان نبودوقتی که در نهان ساخته میشدم و در اسفل زمین نقشبندی میگشتم.

خوانده شده فصل کامل مزامیر 139