کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مراثی 3:39-56 Old Persian Version (OPV)

39. پس چرا انسان تا زنده است و آدمی بهسبب سزای گناهان خویش شکایت کند؟

40. راههای خود را تجسس و تفحص بنماییم و بسوی خداوند بازگشت کنیم.

41. دلها و دستهای خویش را بسوی خدایی که در آسمان است برافرازیم،

42. (و بگوییم ): «ما گناه کردیم و عصیان ورزیدیم و تو عفو نفرمودی.

43. خویشتن را به غضب پوشانیده، ما را تعاقب نمودی و به قتل رسانیده، شفقت نفرمودی.

44. خویشتن را به ابر غلیظ مستور ساختی، تادعای ما نگذرد.

45. ما را در میان امتها فضله و خاکروبه گردانیدهای.»

46. تمامی دشمنان ما بر ما دهان خود رامی گشایند.

47. خوف و دام و هلاکت و خرابی بر ما عارض گردیده است.

48. بهسبب هلاکت دختر قوم من، نهرهای آب از چشمانم میریزد.

49. چشم من بلا انقطاع جاری است و بازنمی ایستد.

50. تا خداوند از آسمان ملاحظه نماید و ببیند.

51. چشمانم به جهت جمیع دختران شهرم، جان مرا میرنجاند.

52. آنانی که بیسبب دشمن منند مرا مثل مرغ بشدت تعاقب مینمایند.

53. جان مرا در سیاه چال منقطع ساختند وسنگها بر منانداختند.

54. آبها از سر من گذشت پس گفتم: منقطع شدم.

55. آنگاهای خداوند، از عمق های سیاه چال اسم تو را خواندم.

56. آواز مرا شنیدی، پس گوش خود را از آه واستغاثه من مپوشان!

خوانده شده فصل کامل مراثی 3