کتاب عهد عتیق

عهد جدید

زکریا 5:7-11 Old Persian Version (OPV)

7. و اینک وزنهای از سرب برداشته شد. و زنی در میان ایفا نشسته بود.

8. و او گفت: «این شرارت است.» پس وی را در میان ایفا انداخت و آن سنگ سرب را بر دهنهاش نهاد.

9. پس چشمان خود رابرافراشته، نگریستم و اینک دو زن بیرون آمدند وباد در بالهای ایشان بود و بالهای ایشان مثل بالهای لق لق بود و ایفا را به میان زمین و آسمان برداشتند.

10. پس به فرشتهای که با من تکلم مینمودگفتم: «اینها ایفا را کجا میبرند؟»

11. او مرا جواب داد: «تا خانهای در زمین شنعار برای وی بنا نمایند و چون آن مهیا شودآنگاه او در آنجا بر پایه خود بر قرار خواهد شد.»

خوانده شده فصل کامل زکریا 5