کتاب عهد عتیق

عهد جدید

زکریا 11:10-17 Old Persian Version (OPV)

10. پس عصای خود نعمه را گرفته، آن راشکستم تا عهدی را که با تمامی قومها بسته بودم شکسته باشم.

11. پس در آن روز شکسته شد و آن ضعیف ترین گله که منتظر من میبودند فهمیدندکه این کلام خداوند است.

12. و به ایشان گفتم: اگردر نظر شما پسند آید مزد مرا بدهید والا ندهید. پس به جهت مزد من، سی پاره نقره وزن کردند.

13. و خداوند مرا گفت: آن را نزد کوزهگر بینداز، این قیمت گران را که مرا به آن قیمت کردند. پس سی پاره نقره را گرفته، آن را در خانه خداوند نزدکوزهگر انداختم.

14. و عصای دیگر خود حبال راشکستم تا برادری را که در میان یهودا و اسرائیل بود شکسته باشم.

15. و خداوند مرا گفت: «بار دیگر آلات شبان احمق را برای خود بگیر.

16. زیرا اینک من شبانی را در این زمین خواهم برانگیخت که از هالکان تفقد نخواهد نمود و گم شدگان را نخواهد طلبیدو مجروحان را معالجه نخواهد کرد و ایستادگان را نخواهد پرورد بلکه گوشت فربهان را خواهدخورد و سمهای آنها را خواهد کند.

17. وای برشبان باطل که گله را ترک مینماید. شمشیر بربازویش و بر چشم راستش فرود خواهد آمد وبازویش بالکل خشک خواهد شد و چشم راستش بکلی تار خواهد گردید.»

خوانده شده فصل کامل زکریا 11