کتاب عهد عتیق

عهد جدید

داوران 19:11-16 Old Persian Version (OPV)

11. و چون ایشان نزد یبوس رسیدند، نزدیک به غروب بود. غلام به آقای خود گفت: «بیا و به این شهر یبوسیان برگشته، شب را در آن بسر بریم.»

12. آقایش وی را گفت: «به شهر غریب که احدی از بنیاسرائیل در آن نباشدبرنمی گردیم بلکه به جبعه بگذریم.»

13. و به غلام خود گفت: «بیا و به یکی از اینجاها، یعنی به جبعه یا رامه نزدیک بشویم و در آن شب رابمانیم.»

14. پس از آنجا گذشته، برفتند و نزد جبعه که از آن بنیامین است، آفتاب بر ایشان غروب کرد.

15. پس به آن طرف برگشتند تا به جبعه داخل شده، شب را در آن بسر برند. و او درآمد در کوچه شهر نشست، اما کسی نبود که ایشان را به خانه خود ببرد و منزل دهد.

16. و اینک مردی پیر در شب از کار خود ازمزرعه میآمد، و این شخص از کوهستان افرایم بوده، در جبعه ماوا گزیده بود، اما مردمان آن مکان بنیامینی بودند.

خوانده شده فصل کامل داوران 19