کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دانیال 10:3-9 Old Persian Version (OPV)

3. خوراک لذیذ نخوردم و گوشت و شراب به دهانم داخل نشد و تا انقضای آن سه هفته خویشتن را تدهین ننمودم.

4. و در روز بیست وچهارم ماه اول من بر کنار نهر عظیم یعنی دجله بودم.

5. و چشمان خود را برافراشته دیدم که ناگاه مردی ملبس به کتان که کمربندی از طلای او فاز بر کمر خود داشت،

6. و جسد او مثل زبرجد وروی وی مانند برق و چشمانش مثل شعله های آتش و بازوها و پایهایش مانند رنگ برنج صیقلی و آواز کلام او مثل صدای گروه عظیمی بود.

7. و من دانیال تنها آن رویا را دیدم و کسانی که همراه من بودند رویا را ندیدند لیکن لرزش عظیمی بر ایشان مستولی شد و فرار کرده، خودرا پنهان کردند.

8. و من تنها ماندم و آن رویای عظیم را مشاهده مینمودم و قوت در من باقی نماند و خرمی من به پژمردگی مبدل گردید ودیگر هیچ طاقت نداشتم.

9. اما آواز سخنانش راشنیدم و چون آواز کلام او را شنیدم به روی خودبر زمین افتاده، بیهوش گردیدم.

خوانده شده فصل کامل دانیال 10