کتاب عهد عتیق

عهد جدید

جامعه 7:15-28 Old Persian Version (OPV)

15. این همه را در روزهای بطالت خود دیدم. مرد عادل هست که در عدالتش هلاک میشود و مرد شریر هست که در شرارتش عمر دراز دارد.

16. پس گفتم به افراط عادل مباش و خود را زیاده حکیم مپندار مبادا خویشتن را هلاک کنی.

17. و به افراط شریر مباش و احمق مشو مبادا پیش ازاجلت بمیری.

18. نیکو است که به این متمسک شوی و از آن نیز دست خود را برنداری زیرا هرکه از خدا بترسد، از این هر دو بیرون خواهد آمد.

19. حکمت مرد حکیم را توانایی میبخشدبیشتر از ده حاکم که در یک شهر باشند.

20. زیرامرد عادلی در دنیا نیست که نیکویی ورزد و هیچ خطا ننماید.

21. و نیز به همه سخنانی که گفته شود دل خودرا منه، مبادا بنده خود را که تو را لعنت میکندبشنوی.

22. زیرا دلت میداند که تو نیز بسیار بارهادیگران را لعنت نمودهای.

23. این همه را با حکمت آزمودم و گفتم به حکمت خواهم پرداخت اما آن از من دور بود.

24. آنچه هست دور و بسیار عمیق است. پس کیست که آن را دریافت نماید؟

25. پس برگشته دل خود را بر معرفت و بحث و طلب حکمت وعقل مشغول ساختم تا بدانم که شرارت حماقت است و حماقت دیوانگی است.

26. و دریافتم که زنی که دلش دامها و تلهها است و دستهایش کمندها میباشد، چیز تلختر از موت است. هرکه مقبول خدا است، از وی رستگار خواهد شد اماخطاکار گرفتار وی خواهد گردید.

27. جامعه میگوید که اینک چون این را با آن مقابله کردم تا نتیجه را دریابم این را دریافتم،

28. که جان من تا به حال آن را جستجو میکند ونیافتم. یک مرد از هزار یافتم اما از جمیع آنها زنی نیافتم.

خوانده شده فصل کامل جامعه 7