کتاب عهد عتیق

عهد جدید

تثنیه 2:30-37 Old Persian Version (OPV)

30. اماسیحون ملک حشبون نخواست که ما را از سرحدخود راه بدهد، زیرا که یهوه خدای تو روح او رابه قساوت و دل او را به سختی واگذاشت، تا او راچنانکه امروز شده است، بهدست تو تسلیم نماید.

31. و خداوند مرا گفت: «اینک به تسلیم نمودن سیحون و زمین او بهدست تو شروع کردم، پس بنابه تصرف آن بنما تا زمین او را مالک شوی.»

32. آنگاه سیحون با تمامی قوم خود به مقابله مابرای جنگ کردن در یاهص بیرون آمدند.

33. ویهوه خدای ما او را بهدست ما تسلیم نموده، او رابا پسرانش و جمیع قومش زدیم.

34. و تمامی شهرهای او را در آنوقت گرفته، مردان و زنان واطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم.

35. لیکن بهایم را با غنیمت شهرهایی که گرفته بودیم، برای خود به غارت بردیم.

36. ازعروعیر که برکناره وادی ارنون است، و شهری که در وادی است، تا جلعاد قریهای نبود که به ماممتنع باشد، یهوه خدای ما همه را به ما تسلیم نمود.

37. لیکن به زمین بنی عمون و به تمامی کناره وادی یبوق و شهرهای کوهستان، و به هر جایی که یهوه خدای ما نهی فرموده بود، نزدیک نشدیم.

خوانده شده فصل کامل تثنیه 2