کتاب عهد عتیق

عهد جدید

ایوب 41:8-21 Old Persian Version (OPV)

8. اگر دست خود را بر او بگذاری جنگ را به یاد خواهی داشت و دیگر نخواهی کرد.

9. اینک امید به او باطل است. آیا از رویتش نیز آدمی به روی درافکنده نمی شود؟

10. کسی اینقدر متهور نیست که او را برانگیزاند. پس کیست که در حضور من بایستد؟

11. کیست که سبقت جسته، چیزی به من داده، تابه او رد نمایم؟ هرچه زیر آسمان است از آن من میباشد.

12. «درباره اعضایش خاموش نخواهم شد و ازجبروت و جمال ترکیب او خبر خواهم داد.

13. کیست که روی لباس او را باز تواند نمود؟ وکیست که در میان دو صف دندانش داخل شود؟

14. کیست که درهای چهرهاش را بگشاید؟ دایره دندانهایش هولناک است.

15. سپرهای زورآورش فخر او میباشد، با مهر محکم وصل شده است.

16. با یکدیگر چنان چسبیدهاند که باد از میان آنهانمی گذرد.

17. با همدیگر چنان وصل شدهاند و باهم ملتصقند که جدا نمی شوند.

18. از عطسه های او نور ساطع میگردد و چشمان او مثل پلکهای فجر است.

19. از دهانش مشعلها بیرون میآید وشعله های آتش برمی جهد.

20. از بینی های او دودبرمی آید مثل دیگ جوشنده و پاتیل.

21. از نفس او اخگرها افروخته میشود و از دهانش شعله بیرون میآید.

خوانده شده فصل کامل ایوب 41