کتاب عهد عتیق

عهد جدید

ایوب 31:32-39 Old Persian Version (OPV)

32. غریب درکوچه شب را بهسر نمی برد و در خود را به روی مسافر میگشودم.

33. اگر مثل آدم، تقصیر خود رامی پوشانیدم و عصیان خویش را در سینه خودمخفی میساختم،

34. از این جهت که از انبوه کثیرمی ترسیدم و اهانت قبایل مرا هراسان میساخت، پس ساکت مانده، از در خود بیرون نمی رفتم.

35. کاش کسی بود که مرا میشنید، اینک امضای من حاضر است. پس قادر مطلق مرا جواب دهد. و اینک کتابتی که مدعی من نوشته است.

36. یقین که آن را بر دوش خود برمی داشتم و مثل تاج برخود میبستم.

37. شماره قدمهای خود را برای اوبیان میکردم و مثل امیری به او تقرب میجستم.

38. اگر زمین من بر من فریاد میکرد و مرزهایش با هم گریه میکردند،

39. اگر محصولاتش را بدون قیمت میخوردم و جان مالکانش را تلف مینمودم،

خوانده شده فصل کامل ایوب 31