3. از احتیاج و قحطی بیتاب شده، زمین خشک را در ظلمت خرابی و ویرانی میخاییدند.
4. خبازی را در میان بوتهها میچیدند، و ریشه شورگیاه نان ایشان بود.
5. از میان (مردمان ) رانده میشدند. از عقب ایشان مثل دزدان، هیاهومی کردند.
6. در گریوه های وادیها ساکن میشدند. در حفره های زمین و در صخرهها.
7. در میان بوتهها عرعر میکردند، زیر خارها با هم جمع میشدند.
8. ابنای احمقان و ابنای مردم بینام، بیرون از زمین رانده میگردیدند.
9. و اما الان سرود ایشان شدهام و از برای ایشان ضربالمثل گردیدهام.
10. مرا مکروه داشته، از من دورمی شوند، و از آب دهان بر رویم انداختن، بازنمی ایستند.