فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14
  15. 15
  16. 16
  17. 17
  18. 18
  19. 19
  20. 20
  21. 21
  22. 22
  23. 23
  24. 24
  25. 25
  26. 26
  27. 27
  28. 28
  29. 29
  30. 30
  31. 31
  32. 32
  33. 33
  34. 34
  35. 35
  36. 36
  37. 37
  38. 38
  39. 39
  40. 40
  41. 41
  42. 42
  43. 43
  44. 44
  45. 45
  46. 46
  47. 47
  48. 48
  49. 49
  50. 50
  51. 51
  52. 52

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

ارمیا 46 Old Persian Version (OPV)

1. کلام خداوند درباره امتها که به ارمیانازل شد؛

2. درباره مصر و لشکر فرعون نکو که نزد نهر فرات در کرکمیش بودند ونبوکدرصر پادشاه بابل ایشان را در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا شکست داد:

3. «مجن و سپر را حاضر کنید و برای جنگ نزدیک آیید.

4. ای سواران اسبان را بیارایید و سوار شویدو با خودهای خود بایستید. نیزهها را صیقل دهیدو زرهها را بپوشید.

5. خداوند میگوید: چرا ایشان را میبینم که هراسان شده، به عقب برمی گردند وشجاعان ایشان خرد شده، بالکل منهزم میشوندو به عقب نمی نگرند، زیرا که خوف از هر طرف میباشد.

6. تیزروان فرار نکنند و زورآوران رهایی نیابند. بطرف شمال به کنار نهر فرات میلغزند ومی افتند.

7. این کیست که مانند رود نیل سیلان کرده است و آبهای او مثل نهرهایش متلاطم میگردد؟

8. مصر مانند رود نیل سیلان کرده است و آبهایش مثل نهرها متلاطم گشته، میگوید: من سیلان کرده، زمین را خواهم پوشانید و شهر وساکنانش را هلاک خواهم ساخت.

9. ای اسبان، برآیید وای ارابهها تند بروید و شجاعان بیرون بروند. ای اهل حبش و فوت که سپرداران هستیدوای لودیان که کمان را میگیرید و آن رامی کشید.

10. زیرا که آن روز روز انتقام خداوندیهوه صبایوت میباشد که از دشمنان خود انتقام بگیرد. پس شمشیر هلاک کرده، سیر میشود و ازخون ایشان مست میگردد. زیرا خداوند یهوه صبایوت در زمین شمال نزد نهر فرات ذبحی دارد.

11. ای باکره دختر مصر به جلعاد برآی وبلسان بگیر. درمانهای زیاد را عبث بهکار میبری. برای تو علاج نیست.

12. امتها رسوایی تو رامی شنوند و جهان از ناله تو پر شده است زیرا که شجاع بر شجاع میلغزد و هر دوی ایشان با هم میافتند.»

13. کلامی که خداوند درباره آمدن نبوکدرصرپادشاه بابل و مغلوب ساختن زمین مصر به ارمیانبی گفت:

14. «به مصر خبر دهید و به مجدل اعلام نمایید و به نوف و تحفنحیس اطلاع دهید. بگویید برپا شوید و خویشتن را آماده سازید زیراکه شمشیر مجاورانت را هلاک کرده است.

15. زورآورانت چرا به زیر افکنده میشوند ونمی توانند ایستاد؟ زیرا خداوند ایشان را پراکنده ساخته است.

16. بسیاری را لغزانیده است و ایشان بر یکدیگر میافتند، و میگویند: برخیزید و ازشمشیر بران نزد قوم خود و به زمین مولد خویش برگردیم.

17. در آنجا فرعون، پادشاه مصر را هالک مینامند و فرصت را از دست داده است.

18. پادشاه که نام او یهوه صبایوت میباشد می گوید به حیات خودم قسم که او مثل تابور، درمیان کوهها و مانند کرمل، نزد دریا خواهد آمد.

19. ای دختر مصر که در (امنیت ) ساکن هستی، اسباب جلای وطن را برای خود مهیا ساز زیرا که نوف ویران و سوخته و غیرمسکون گردیده است.

20. مصر گوساله بسیار نیکو منظر است اما هلاکت از طرف شمال میآید و میآید.

21. سپاهیان به مزد گرفته او در میانش مثل گوساله های پرواری میباشند. زیرا که ایشان نیز روتافته، با هم فرارمی کنند و نمی ایستند. چونکه روز هلاکت ایشان و وقت عقوبت ایشان بر ایشان رسیده است.

22. آوازه آن مثل مار میرود زیرا که آنها با قوت میخرامند و با تبرها مثل چوب بران بر اومی آیند.

23. خداوند میگوید که جنگل او را قطع خواهند نمود اگرچه لایحصی میباشد. زیرا که ایشان از ملخها زیاده و از حد شماره افزونند.

24. دختر مصر خجل شده، بهدست قوم شمالی تسلیم گردیده است.

25. یهوه صبایوت خدای اسرائیل میگوید: اینک من بر آمون نو و فرعون ومصر و خدایانش و پادشاهانش یعنی بر فرعون وآنانی که بر وی توکل دارند، عقوبت خواهم رسانید.

26. و خداوند میگوید که ایشان را بهدست آنانی که قصد جان ایشان دارند، یعنی بهدست نبوکدرصر پادشاه بابل و بهدست بندگانش تسلیم خواهم کرد و بعد از آن، مثل ایام سابق مسکون خواهد شد.

27. اما توای بنده من یعقوب مترس وای اسرائیل هراسان مشو زیرا اینک من تو را از جای دور و ذریت تو را از زمین اسیری ایشان نجات خواهم داد و یعقوب برگشته، درامنیت و استراحت خواهد بود و کسی او را نخواهد ترسانید.

28. و خداوند میگوید: ای بنده من یعقوب مترس زیرا که من با تو هستم و اگرچه تمام امتها را که تو را در میان آنها پراکنده ساختهام بالکل هلاک سازم لیکن تو را بالکل هلاک نخواهم ساخت. بلکه تو را به انصاف تادیب خواهم نمود و تو را هرگز بیسزا نخواهم گذاشت.»