کتاب عهد عتیق

عهد جدید

متی 8:21-32 Old Persian Version (OPV)

21. و دیگری از شاگردانش بدو گفت: «خداوندا اول مرارخصت ده تا رفته، پدر خود را دفن کنم.»

22. عیسی وی را گفت: «مرا متابعت کن و بگذار که مردگان، مردگان خود را دفن کنند.»

23. چون به کشتی سوار شد، شاگردانش ازعقب او آمدند.

24. ناگاه اضطراب عظیمی در دریاپدید آمد، بحدی که امواج، کشتی را فرومی گرفت؛ و او در خواب بود.

25. پس شاگردان پیش آمده، او را بیدار کرده، گفتند: «خداوندا، مارا دریاب که هلاک میشویم!»

26. بدیشان گفت: «ای کمایمانان، چرا ترسان هستید؟» آنگاه برخاسته، بادها و دریا را نهیب کرد که آرامی کامل پدید آمد.

27. اما آن اشخاص تعجب نموده، گفتند: «این چگونه مردی است که بادها و دریا نیزاو را اطاعت میکنند!»

28. و چون به آن کناره در زمین جرجسیان رسید، دو شخص دیوانه از قبرها بیرون شده، بدوبرخوردند و بحدی تندخوی بودند که هیچکس از آن راه نتوانستی عبور کند.

29. در ساعت فریادکرده، گفتند: «یا عیسی ابنالله، ما را با تو جه کار است؟ مگر در اینجا آمدهای تا ما را قبل از وقت عذاب کنی؟"

30. و گلۀگراز بسیاری دور از ایشان میچرید.

31. دیوها از وی استدعا نموده، گفتند: "هرگاه ما را بیرون کنی، در گلۀ گرازان ما را بفرست."

32. ایشان را گفت: "بروید!" در حال بیرون شده، داخل گلۀ گرازان گردیدند که فیالفور همۀ آن گرازان از بلندی به دریا جسته، در آب هلاک شدند.

خوانده شده فصل کامل متی 8