کتاب عهد عتیق

عهد جدید

متی 21:27-37 Old Persian Version (OPV)

27. پس در جواب عیسی گفتند: «نمی دانیم.» بدیشان گفت: «من هم شما را نمی گویم که به چه قدرت این کارها رامی کنم.

28. لیکن چه گمان دارید؟ شخصی را دو پسربود. نزد نخستین آمده، گفت: "ای فرزند امروز به تاکستان من رفته، بهکار مشغول شو."

29. درجواب گفت: "نخواهم رفت." اما بعد پشیمان گشته، برفت.

30. و به دومین نیز همچنین گفت. اودر جواب گفت: "ای آقا من میروم." ولی نرفت.

31. کدامیک از این دو خواهش پدر را بهجاآورد؟» گفتند: «اولی.» عیسی بدیشان گفت: «هرآینه به شما میگویم که باجگیران و فاحشه هاقبل از شما داخل ملکوت خدا میگردند،

32. زانرو که یحیی از راه عدالت نزد شما آمد وبدو ایمان نیاوردید، اما باجگیران و فاحشهها بدوایمان آوردند و شما چون دیدید آخر هم پشیمان نشدید تا بدو ایمان آورید.

33. و مثلی دیگر بشنوید: صاحبخانهای بودکه تاکستانی غرس نموده، خطیرهای گردش کشید و چرخشتی در آن کند و برجی بنا نمود. پس آن را به دهقانان سپرده، عازم سفر شد.

34. وچون موسم میوه نزدیک شد، غلامان خود را نزددهقانان فرستاد تا میوه های او را بردارند.

35. امادهقانان غلامانش را گرفته، بعضی را زدند وبعضی را کشتند و بعضی را سنگسار نمودند.

36. باز غلامان دیگر، بیشتر از اولین فرستاده، بدیشان نیز به همانطور سلوک نمودند.

37. بالاخره پسر خود را نزد ایشان فرستاده، گفت: "پسر مرا حرمت خواهند داشت."

خوانده شده فصل کامل متی 21