کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 9:44-58 Old Persian Version (OPV)

44. «این سخنان را در گوشهای خود فراگیریدزیرا که پسر انسان بهدستهای مردم تسلیم خواهدشد.»

45. ولی این سخن را درک نکردند و از ایشان مخفی داشته شد که آن را نفهمند و ترسیدند که آن را از وی بپرسند.

46. و در میان ایشان مباحثه شد که کدامیک ازما بزرگتر است.

47. عیسی خیال دل ایشان راملتفت شده طفلی بگرفت و او را نزد خود برپاداشت.

48. و به ایشان گفت: «هرکه این طفل را به نام من قبول کند، مرا قبول کرده باشد و هرکه مراپذیرد، فرستنده مرا پذیرفته باشد. زیرا هرکه ازجمیع شما کوچکتر باشد، همان بزرگ خواهدبود.»

49. یوحنا جواب داده گفت: «ای استادشخصی را دیدیم که به نام تو دیوها را اخراج میکند و او را منع نمودیم، از آن رو که پیروی مانمی کند.»

50. عیسی بدو گفت: «او را ممانعت مکنید. زیرا هرکه ضد شما نیست با شماست.»

51. و چون روزهای صعود او نزدیک میشدروی خود را به عزم ثابت به سوی اورشلیم نهاد.

52. پس رسولان پیش از خود فرستاده، ایشان رفته به بلدی از بلاد سامریان وارد گشتند تا برای اوتدارک بینند.

53. اما او را جای ندادند از آن رو که عازم اورشلیم میبود.

54. و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا این را دیدند گفتند: «ای خداوند آیا میخواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده اینها را فروگیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟

55. آنگاه روی گردانیده بدیشان گفت: «نمی دانید که شما ازکدام نوع روح هستید.

56. زیرا که پسر انسان نیامده است تا جان مردم را هلاک سازد بلکه تانجات دهد.» پس به قریهای دیگر رفتند.

57. و هنگامی که ایشان میرفتند در اثنای راه شخصی بدو گفت: «خداوندا هر جا روی تو رامتابعت کنم.»

58. عیسی به وی گفت: «روباهان راسوراخها است و مرغان هوا را آشیانهها، لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»

خوانده شده فصل کامل لوقا 9