کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 9:34-40 Old Persian Version (OPV)

34. و این سخن هنوز بر زبانش میبود که ناگاه ابری پدیدار شده بر ایشان سایه افکند وچون داخل ابر میشدند، ترسان گردیدند.

35. آنگاه صدایی از ابر برآمد که «این است پسرحبیب من، او را بشنوید.»

36. و چون این آوازرسید عیسی را تنها یافتند و ایشان ساکت ماندندو از آنچه دیده بودند هیچکس را در آن ایام خبرندادند.

37. و در روز بعد چون ایشان از کوه به زیرآمدند، گروهی بسیار او را استقبال نمودند.

38. که ناگاه مردی از آن میان فریادکنان گفت: «ای استادبه تو التماس میکنم که بر پسر من لطف فرمایی زیرا یگانه من است.

39. که ناگاه روحی او رامی گیرد و دفعه صیحه میزند و کف کرده مصروع میشود و او را فشرده به دشواری رها میکند.

40. و از شاگردانت درخواست کردم که او را بیرون کنند نتوانستند.»

خوانده شده فصل کامل لوقا 9