کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 4:24-40 Old Persian Version (OPV)

24. و گفت: «هرآینه به شمامی گویم که هیچ نبی در وطن خویش مقبول نباشد.

25. و به تحقیق شما را میگویم که بسا بیوهزنان در اسرائیل بودند، در ایام الیاس، وقتی که آسمان مدت سه سال و شش ماه بسته ماند، چنانکه قحطی عظیم در تمامی زمین پدید آمد،

26. و الیاس نزد هیچ کدام از ایشان فرستاده نشد، مگر نزد بیوهزنی در صرفه صیدون.

27. و بساابرصان در اسرائیل بودند، در ایام الیشع نبی واحدی از ایشان طاهر نگشت، جز نعمان سریانی.»

28. پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان راشنیدند، پر از خشم گشتند.

29. و برخاسته او را ازشهر بیرون کردند و بر قله کوهی که قریه ایشان برآن بنا شده بود بردند، تا او را به زیر افکنند.

30. ولی از میان ایشان گذشته، برفت.

31. و به کفرناحوم شهری از جلیل فرود شده، در روزهای سبت، ایشان را تعلیم میداد.

32. و ازتعلیم او در حیرت افتادند، زیرا که کلام او باقدرت میبود.

33. و در کنیسه مردی بود، که روح دیو خبیث داشت و به آواز بلند فریادکنان میگفت:

34. «آهای عیسی ناصری، ما را با تو چهکار است، آیا آمدهای تا ما را هلاک سازی؟ تو را می شناسم کیستی، ای قدوس خدا.»

35. پس عیسی او را نهیب داده، فرمود: «خاموش باش و ازوی بیرون آی.» در ساعت دیو او را در میان انداخته، از او بیرون شد و هیچ آسیبی بدونرسانید.

36. پس حیرت بر همه ایشان مستولی گشت و یکدیگر را مخاطب ساخته، گفتند: «این چه سخن است که این شخص با قدرت و قوت، ارواح پلید را امر میکند و بیرون میآیند!»

37. وشهرت او در هر موضعی از آن حوالی، پهن شد.

38. و از کنیسه برخاسته، به خانه شمعون درآمد. و مادرزن شمعون را تب شدیدی عارض شده بود، برای او از وی التماس کردند.

39. پس برسر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگذاری ایشان مشغول شد.

40. و چون آفتاب غروب میکرد، همه آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.

خوانده شده فصل کامل لوقا 4