کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 22:44-50 Old Persian Version (OPV)

44. پس به مجاهده افتاده به سعی بلیغتردعا کرد، چنانکه عرق او مثل قطرات خون بود که بر زمین میریخت.

45. پس از دعا برخاسته نزدشاگردان خود آمده ایشان را از حزن در خواب یافت.

46. به ایشان گفت: «برای چه در خواب هستید؟ برخاسته دعا کنید تا در امتحان نیفتید.»

47. و سخن هنوز بر زبانش بود که ناگاه جمعی آمدند و یکی از آن دوازده که یهودا نام داشت بردیگران سبقت جسته نزد عیسی آمد تا او راببوسد.

48. و عیسی بدو گفت: «ای یهودا آیا به بوسه پسر انسان را تسلیم میکنی؟»

49. رفقایش چون دیدند که چه میشود عرض کردند خداوندابه شمشیر بزنیم.

50. و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.

خوانده شده فصل کامل لوقا 22