کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 20:1-13 Old Persian Version (OPV)

1. روزی از آن روزها واقع شد هنگامی که او قوم را در هیکل تعلیم و بشارت میداد که روسا کهنه و کاتبان با مشایخ آمده،

2. به وی گفتند: «به ما بگو که به چه قدرت این کارها رامی کنی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟»

3. در جواب ایشان گفت: «من نیز از شماچیزی میپرسم. به من بگویید.

4. تعمید یحیی ازآسمان بود یا از مردم؟»

5. ایشان با خود اندیشیده، گفتند که اگر گوییم از آسمان، هرآینه گوید چرا به او ایمان نیاوردید؟

6. و اگر گوییم از انسان، تمامی قوم ما را سنگسار کنند زیرا یقین میدارند که یحیی نبی است.»

7. پس جواب دادند که «نمی دانیم از کجا بود.»

8. عیسی به ایشان گفت: «من نیز شما را نمی گویم که این کارها را به چه قدرت بهجا میآورم.»

9. و این مثل را به مردم گفتن گرفت که «شخصی تاکستانی غرس کرد و به باغبانش سپرده مدت مدیدی سفر کرد.

10. و در موسم غلامی نزدباغبانان فرستاد تا از میوه باغ بدو سپارند. اماباغبانان او را زده، تهیدست بازگردانیدند.

11. پس غلامی دیگر روانه نمود. او را نیز تازیانه زده بیحرمت کرده، تهیدست بازگردانیدند.

12. و بازسومی فرستاد. او را نیز مجروح ساخته بیرون افکندند.

13. آنگاه صاحب باغ گفت چه کنم؟ پسرحبیب خود را میفرستم شاید چون او را بینند احترام خواهند نمود.

خوانده شده فصل کامل لوقا 20