کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 2:17-33 Old Persian Version (OPV)

17. چون این را دیدند، آن سخنی را که درباره طفل بدیشان گفته شده بود، شهرت دادند.

18. و هرکه میشنید از آنچه شبانان بدیشان گفتند، تعجب مینمود.

19. امامریم در دل خود متفکر شده، این همه سخنان رانگاه میداشت.

20. و شبانان خدا را تمجید وحمدکنان برگشتند، بهسبب همه آن اموری که دیده و شنیده بودند چنانکه به ایشان گفته شده بود.

21. و چون روز هشتم، وقت ختنه طفل رسید، او را عیسی نام نهادند، چنانکه فرشته قبل از قرارگرفتن او در رحم، او را نامیده بود.

22. و چون ایام تطهیر ایشان برحسب شریعت موسی رسید، او رابه اورشلیم بردند تا به خداوند بگذرانند.

23. چنانکه در شریعت خداوند مکتوب است که هر ذکوری که رحم را گشاید، مقدس خداوندخوانده شود.

24. و تا قربانی گذرانند، چنانکه درشریعت خداوند مقرر است، یعنی جفت فاختهای یا دو جوجه کبوتر.

25. و اینک شخصی شمعون نام در اورشلیم بود که مرد صالح و متقی و منتظر تسلی اسرائیل بود و روحالقدس بر وی بود.

26. و از روحالقدس بدو وحی رسیده بود که، تا مسیح خداوند را نبینی موت را نخواهی دید.

27. پس به راهنمایی روح، به هیکل درآمد وچون والدینش آن طفل یعنی عیسی را آوردند تا رسوم شریعت را بجهت او بعمل آورند،

28. او رادر آغوش خود کشیده و خدا را متبارک خوانده، گفت:

29. «الحالای خداوند بنده خود را رخصت میدهی، به سلامتی برحسب کلام خود.

30. زیراکه چشمان من نجات تو را دیده است،

31. که آن راپیش روی جمیع امتها مهیا ساختی.

32. نوری که کشف حجاب برای امتها کند و قوم تواسرائیل را جلال بود.»

33. و یوسف و مادرش ازآنچه درباره او گفته شد، تعجب نمودند.

خوانده شده فصل کامل لوقا 2