کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 18:25-43 Old Persian Version (OPV)

25. زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول دولتمندی در ملکوت خدا.»

26. اما شنوندگان گفتند: «پس که میتواندنجات یابد؟»

27. او گفت: «آنچه نزد مردم محال است، نزد خدا ممکن است.»

28. پطرس گفت: «اینک ما همهچیز را ترک کرده پیروی تو میکنیم.»

29. به ایشان گفت: «هرآینه به شما میگویم، کسی نیست که خانه یاوالدین یا زن یا برادران یا اولاد را بجهت ملکوت خدا ترک کند،

30. جز اینکه در این عالم چند برابربیابد و در عالم آینده حیات جاودانی را.»

31. پس آن دوازده را برداشته، به ایشان گفت: «اینک به اورشلیم میرویم و آنچه به زبان انبیادرباره پسر انسان نوشته شده است، به انجام خواهد رسید.

32. زیرا که او را به امتها تسلیم میکنند و استهزا و بیحرمتی کرده آب دهان بروی انداخته

33. و تازیانه زده او را خواهند کشت ودر روز سوم خواهد برخاست.»

34. اما ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه میگفت، درک نکردند.

35. و چون نزدیک اریحا رسید، کوری بجهت گدایی بر سر راه نشسته بود.

36. و چون صدای گروهی را که میگذشتند شنید، پرسید چه چیزاست؟

37. گفتندش عیسی ناصری در گذر است.

38. در حال فریاد برآورده گفت: «ای عیسی، ای پسر داود، بر من ترحم فرما.»

39. و هرچند آنانی که پیش میرفتند او را نهیب میدادند تا خاموش شود، او بلندتر فریاد میزد که پسر داودا بر من ترحم فرما.

40. آنگاه عیسی ایستاده فرمود تا او رانزد وی بیاورند. و چون نزدیک شد از وی پرسیده،

41. گفت: «چه میخواهی برای توبکنم؟» عرض کرد: «ای خداوند، تا بینا شوم.»

42. عیسی به وی گفت: «بینا شو که ایمانت تو راشفا داده است.»

43. در ساعت بینایی یافته، خدا راتمجیدکنان از عقب او افتاد و جمیع مردم چون این را دیدند، خدا را تسبیح خواندند.

خوانده شده فصل کامل لوقا 18