کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 16:24-29 Old Persian Version (OPV)

24. آنگاه به آواز بلند گفت، ای پدرمن ابراهیم، بر من ترحم فرما و ایلعازر را بفرست تا سر انگشت خود را به آب تر ساخته زبان مراخنک سازد، زیرا در این نار معذبم.

25. ابراهیم گفتای فرزند بهخاطر آور که تو در ایام زندگانی چیزهای نیکوی خود را یافتی و همچنین ایلعازرچیزهای بد را، لیکن او الحال در تسلی است و تودر عذاب.

26. و علاوه بر این در میان ما و شماورطه عظیمی است، چنانچه آنانی که میخواهنداز اینجا به نزد شما عبور کنند، نمی توانند و نه نشینندگان آنجا نزد ما توانند گذشت.

27. گفتای پدر به تو التماس دارم که او را به خانه پدرم بفرستی.

28. زیرا که مرا پنج برادر است تا ایشان راآگاه سازد، مبادا ایشان نیز به این مکان عذاب بیایند.

29. ابراهیم وی را گفت موسی و انبیا رادارند سخن ایشان را بشنوند.

خوانده شده فصل کامل لوقا 16