کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 10:18-29 Old Persian Version (OPV)

18. بدیشان گفت: «من شیطان را دیدم که چون برق از آسمان میافتد.

19. اینک شما راقوت میبخشم که ماران و عقربها و تمامی قوت دشمن را پایمال کنید و چیزی به شما ضرر هرگزنخواهد رسانید.

20. ولی از این شادی مکنید که ارواح اطاعت شما میکنند بلکه بیشتر شاد باشیدکه نامهای شما در آسمان مرقوم است.»

21. در همان ساعت، عیسی در روح وجدنموده گفت: «ای پدر مالک آسمان و زمین، تو راسپاس میکنم که این امور را از دانایان وخردمندان مخفی داشتی و بر کودکان مکشوف ساختی. بلیای پدر، چونکه همچنین منظور نظرتو افتاد.»

22. و به سوی شاگردان خود توجه نموده گفت: «همهچیز را پدر به من سپرده است. وهیچکس نمی شناسد که پسر کیست، جز پدر و نه که پدر کیست، غیر از پسر و هرکه پسر بخواهدبرای او مکشوف سازد.»

23. و در خلوت به شاگردان خود التفات فرموده گفت: «خوشابحال چشمانی که آنچه شما میبینید، میبینند.

24. زیرابه شما میگویم بسا انبیا و پادشاهان میخواستندآنچه شما میبینید، بنگرند و ندیدند و آنچه شمامی شنوید، بشنوند و نشنیدند.»

25. ناگاه یکی از فقها برخاسته از روی امتحان به وی گفت: «ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟»

26. به وی گفت: «در تورات چه نوشته شده است و چگونه میخوانی؟»

27. جواب داده، گفت: «اینکه خداوند خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خودمحبت نما و همسایه خود را مثل نفس خود.»

28. گفت: «نیکو جواب گفتی. چنین بکن که خواهی زیست.»

29. لیکن او چون خواست خودرا عادل نماید، به عیسی گفت: «و همسایه من کیست؟»

خوانده شده فصل کامل لوقا 10