کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 1:8-22 Old Persian Version (OPV)

8. و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود درحضور خدا کهانت میکرد،

9. حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند درآمده، بخور بسوزاند.

10. و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت میکردند.

11. ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده، بر وی ظاهر گشت.

12. چون زکریااو را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد.

13. فرشته بدو گفت: «ای زکریا ترسان مباش، زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است وزوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زاییدو او را یحیی خواهی نامید.

14. و تو را خوشی وشادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت اومسرور خواهند شد.

15. زیرا که در حضورخداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر ازروحالقدس خواهد بود.

16. و بسیاری ازبنیاسرائیل را، به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.

17. و او به روح و قوت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید، تا دلهای پدران رابه طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان بگرداند تا قومی مستعد برای خدا مهیا سازد.»

18. زکریا به فرشته گفت: «این را چگونه بدانم وحال آنکه من پیر هستم و زوجهام دیرینه سال است؟»

19. فرشته در جواب وی گفت: «من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم وفرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور تورا مژده دهم.

20. و الحال تا این امور واقع نگردد، گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت، زیراسخن های مرا که در وقت خود به وقوع خواهدپیوست، باور نکردی.»

21. و جماعت منتظر زکریامی بودند و از طول توقف او در قدس متعجب شدند.

22. اما چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند، پس فهمیدند که در قدس رویایی دیده است، پس به سوی ایشان اشاره میکرد و ساکت ماند.

خوانده شده فصل کامل لوقا 1