کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 1:55-72 Old Persian Version (OPV)

55. چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریت او تاابدالاباد.»

56. و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند. پس به خانه خود مراجعت کرد.

57. اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید، پسری بزاد.

58. و همسایگان و خویشان اوچون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.

59. و واقع شد در روزهشتم چون برای ختنه طفل آمدند، که نام پدرش زکریا را بر او مینهادند.

60. اما مادرش ملتفت شده، گفت: «نی بلکه به یحیی نامیده میشود.»

61. به وی گفتند: «از قبیله تو هیچکس این اسم راندارد.»

62. پس به پدرش اشاره کردند که «او را چه نام خواهی نهاد؟»

63. او تختهای خواسته بنوشت که «نام او یحیی است» و همه متعجب شدند.

64. در ساعت، دهان و زبان او باز گشته، به حمدخدا متکلم شد.

65. پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.

66. و هرکه شنید، در خاطر خود تفکر نموده، گفت: «این چه نوع طفل خواهد بود؟» و دست خداوند با وی می بود.

67. و پدرش زکریا از روحالقدس پر شده نبوت نموده، گفت:

68. «خداوند خدای اسرائیل متبارک باد، زیرا از قوم خود تفقد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد.

69. و شاخ نجاتی برای مابرافراشت، در خانه بنده خود داود.

70. چنانچه به زبان مقدسین گفت که از بدو عالم انبیای اومی بودند،

71. رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند،

72. تا رحمت را برپدران ما بهجا آرد و عهد مقدس خود را تذکرفرماید.

خوانده شده فصل کامل لوقا 1