کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اعمال 10:6-21 Old Persian Version (OPV)

6. که نزد دباغی شمعون نام که خانهاش به کناره دریا است، مهمان است. او به تو خواهد گفت که تو را چه باید کرد.

7. و چون فرشتهای که به وی سخن میگفت غایب شد، دو نفر از نوکران خود ویک سپاهی متقی از ملازمان خاص خویشتن راخوانده،

8. تمامی ماجرا را بدیشان بازگفته، ایشان را به یافا فرستاد.

9. روز دیگر چون از سفر نزدیک به شهرمی رسیدند، قریب به ساعت ششم، پطرس به بام خانه برآمد تا دعا کند.

10. و واقع شد که گرسنه شده، خواست چیزی بخورد. اما چون برای اوحاضر میکردند، بیخودی او را رخ نمود.

11. پس آسمان را گشاده دید و ظرفی را چون چادری بزرگ به چهار گوشه بسته، به سوی زمین آویخته بر او نازل میشود،

12. که در آن هر قسمی ازدواب و وحوش و حشرات زمین و مرغان هوابودند.

13. و خطابی به وی رسید که «ای پطرس برخاسته، ذبح کن و بخور.»

14. پطرس گفت: «حاشا خداوندا زیرا چیزی ناپاک یا حرام هرگزنخوردهام.»

15. بار دیگر خطاب به وی رسید که «آنچه خدا پاک کرده است، تو حرام مخوان.»

16. واین سه مرتبه واقع شد که در ساعت آن ظرف به آسمان بالا برده شد.

17. و چون پطرس در خود بسیار متحیر بود که اینرویایی که دید چه باشد، ناگاه فرستادگان کرنیلیوس خانه شمعون را تفحص کرده، بر درگاه رسیدند،

18. و ندا کرده، میپرسیدند که «شمعون معروف به پطرس در اینجا منزل دارد؟»

19. وچون پطرس در رویا تفکر میکرد، روح وی راگفت: «اینک سه مرد تو را میطلبند.

20. پس برخاسته، پایین شو و همراه ایشان برو و هیچ شک مبر زیرا که من ایشان را فرستادم.»

21. پس پطرس نزد آنانی که کرنیلیوس نزد وی فرستاده بود، پایین آمده، گفت: «اینک منم آن کس که میطلبید. سبب آمدن شما چیست؟»

خوانده شده فصل کامل اعمال 10