1. مَن آن مرد هستم که از چوب غضب اومصیبت دیدهام؛
2. او مرا رانده و به تاریکی درآورده است،بدون ذرهای روشنایی.
3. بهیقین همۀ روز، بارها،دست خویش به ضد من برمیگردانَد.
4. گوشت و پوست مرا مندرس ساخته،و استخوانهایم را خرد کرده است؛
5. به تلخی و مصیبت مرا محاصره نموده،و از هر سو احاطهام کرده است؛
6. همچون کسانی که از دیرباز مردهاند،مرا در تاریکی ساکن گردانیده است.