24. شما چیزی نیستید و کارتان هم پوچ است،و آنها که شما را میپرستند، آدمهای ذلیلی هستند.
25. «کسی را از مشرق برگزیدهام،تا از شمال حمله کند.او حکمرانان را مثل گِل لگدمال،و همچون کوزهگری آنها را مانند گِل پایمال میکند.
26. کدامیک از شما، این را پیش بینی کرده بود،تا ما میتوانستیم بگوییم که حقّ با شما بود؟هیچیک از شما حتّی یک کلمه دربارهٔ آن چیزی نگفت،و هیچکس چیزی از شما نشنید.
27. من، خداوند، برای اولین بار این خبر را به صهیون دادم،من قاصدی به اورشلیم فرستادم تا بگوید،'قوم شما میآیند، آنها به وطن خودشان برمیگردند.'
28. وقتی به جمع خدایان نگاه کردم،هیچکدام چیزی برای گفتن نداشتند،و هیچیک نتوانستند به سؤالات من جواب بدهند.
29. این خدایان همه پوچ هستند،هیچکاری نمیکنند.این بُتها همه ضعیف و ناتوانند.»